جدول جو
جدول جو

معنی فخرآباد راین - جستجوی لغت در جدول جو

فخرآباد راین
(فَ)
ده کوچکی است از بخش راین شهرستان بم که در 3 هزارگزی شمال خاوری راین و چهارهزارگزی باختر راه فرعی راین به نی بید قرار دارد و دارای 17 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(فَ)
دهی است از دهستان زهان بخش قاین شهرستان بیرجند که در 97 هزارگزی جنوب خاوری قاین و 15 هزارگزی خاور راه اتومبیل رو اسغدن به اسفج قرار دارد. دامنه ای معتدل و دارای 222 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عمده اش غلات، شلغم و شغل اهالی زراعت، مالداری و قالیچه بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
ده کوچکی است از دهستان مرغک. بخش راین شهرستان بم. واقع در 67هزارگزی جنوب خاوری راین و چهارهزارگزی خاور شوسۀ بم به جیرفت. دارای 25 تن سکنه میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(فَ دِ)
دهی است مخروبه از بخش حومه شهرستان نایین. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(فَ دِ رِ)
دهی است از دهستان دره صیدی بخش اشترینان شهرستان بروجرد واقع در 32 هزارگزی خاوری اشترینان کنار راه مالرو فخرآباد بالا به دره ریزه. ناحیه ای است کوهستانی که دارای 132 تن سکنه است. از قنات مشروب میشود. محصول آنجا غلات. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
اسم قدیم قلعۀ ری که فخرالدوله بن بویه عمارت آن را تجدید کرد و به نام خود نامید. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا